حقوق خانواده 

 فرزندان طلاق عاطفي بيشتر در معرض آسيب هاي شخصيتي

هنگامي که فرجام يک پيوند منجر به طلاق مي‌شود؛نتيجه و اثر آن تا حد بسيار زيادي مشخص و قابل پيش بيني است، اما در خانواده هايي که شکل ظاهري خود را حفظ کره و والدين هنوز به شکل صوري در کنار هم زندگي مي‌کنند؛طلاق عاطفي،اثرات بسيار مخرب تري بر فرزندان و شخصيت ايشان خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران؛طلاق پديده اي است که به گسست خانواده مي‌انجامد و تاکنون مطالب بسياري در رابطه با آسيب ها و عواقب تلخ پديده طلاق و رفتار شخصيت فرزندان اين خانواده ها،شنيده ام.

ليکن بررسي هاي اخير نشان مي‌دهد؛که زوج هاي تحصيل کرده به دلايل مختلفي همچون نگراني از آينده مبهم فرزندان خود،به طلاق عاطفي و جدايي که درهيچ کجا ثبت نمي‌شود و زمينه ساز حکم فرمايي يک تشنج رواني در خانواده است،روي مي‌آورند.

آمار و تحقيقات نشان مي‌دهد که طلاق عاطفي در کشور 53 درصد بوده و در اين حالت والدين سعي مي‌کنند تا به رغم خود،با تحمل سختي ها و مشاجرات پياپي و درگيري هاي آزار دهنده و طاقت فرسا،فرزندان خود را از ابتلا به آسيب هاي احتمالي بيمه کنند.

نکته دوم اينکه دراين گونه خانواده ها؛، والدين به اين خاطر که از دور زندگي آنها از نگاه مردم  خوب و موفق ارزيابي شود؛لذا به هر نحوه ممکني سعي مي‌کنند،زندگي خود را در همان وضع نگه دارند.
ليکن کارشناسان براين باروند که درصورتي که زوجين از لحاظ ادامه زندگي مشترک به نتيجه مثبتي نرسيدند،بهترين راهکار جدايي رسمي و پايان مشاجرات مي‌باشد؛چراکه که در خانواده هايي که مشاجرات و درگيري ها به صورت مداوم جريان دارد؛اين فرزندان هستند که قربانيان دائمي داستان زندگي به شمار مي‌روند و بيشترين آسيب ها متوجه روحيه ايشان مي‌شود.

طلاق عاطفي و آثار مخرب آن بر فرزندان

در طلاق قانوني،همه اعضاي خانواده تکليف خود را روشن دانسته و دچار استيصال کمتري هستند؛در حالي که اين گمگشتگي در طلاق عاطفي ادامه دار مي‌شود.

البته آسيب هاي وارده به کودکان بستگي به شرايط سني و شرايط شخصيتي فرزندان دارد.به عنوان مثال،اين امکان وجود دارد که براثر اختلافات شديد والدين و بي اعتنايي آنان به هم، کودکي که خوراک خوبي داشته،عادات غذايي اش تغيير کرده و دچار کم اشتهايي شود و در فرزندان بزرگتر،اختلالات باعث ايجاد احساس گناه در فرزند مي‌شود و آنان خود را مسئول اين اختلافات مي دانند.در نتيجه خشم و رنجش خود را بر روي خواهر و يا برادر خود تخليه مي‌کنند.

اين تنش ها در نوجوانان مي‌تواند منجر به پناه بردن آنها به تماس هاي تلفني طولاني با دوستان و چت کردن و وب گردي هاي افراطي شود.در اين شرايط غفلت والدين ممکن است باعث شود که فرزند هرکاري که دوست دارد،انجام دهد.

افزايش ضعف درسي بچه ها،به علت از دست دادن تمرکز از ساده ترين اثرات مخرب اين اختلافات است؛به نحوه ي که کم کم و به مرور زمان امکان رسيدگي به ضعف هاي درسي ايشان وجود نخواهد داشت.

البته لازم به ذکر است؛تاثير اختلافات و طلاق عاطفي بر شخصيت و رفتارهاي دختران و پسران متفاوت است و شايد بتوان گفت که اثر منفي اين مسئله بر پسرها شديدتر از دختران است.

پسرها بيشتر با رفتارهاي بيروني وکنترل نشده پرخاشگري،رفتار منفي،قشقرق و ... واکنش نشان مي‌دهند؛در حالي که دختران بيشتر دچار اختلالات دروني،اضطراب و استرس مي‌گردند.

انتقام جويي فرزندان،دستاورد طلاق عاطفي

سياوش شايسته،کارشناس مسائل خانوادگي درهمين رابطه گفت:فرزندان والدين پرخاشگري که به صورت مداوم با يکديگر اختلاف و درگيري دارند،بيش از فرزندان طلاق در معرض ناهنجاري و بزه قرار دارند.

وي با بيان اين مطلب افزود:براساس تحقيقات،به عمل آمده آسيب وارده بر فرزندان طلاق امري احتمالي است و اينکه فرزند وارد محيطي نابه هنجار مي‌شود و يا اينکه والدين نتوانند سرپرستي فرزند و يا فرزنداني را که به عهده گرفته اند را به درستي انجام داده و يا سرپرستي آنان را به ديگران محول کنند؛ليکن در خانواده هايي که اختلاف و کشمش ميان والدين به صورت مداوم وجود دارد،به طورقطع عوامل آسيب زا در شخصيت فرزندان ظهور خواهد،يافت.

شايسته در ادامه گفت:در خانواده هايي که به صورت پيوسته مشاجره و دعوا ميان والدين صورت مي‌پذيرد و ايشان ساعات و يا روزهاي متمادي با يکديگر قهر هستند؛در واقع فرزندان در محيطي که بي عاطفگي،سردي،نبود آرامش در آن حکم فرماست؛تربيت مي‌شوند و به اين علت که محيط گرمي را از نظر عاطفي تجربه نمي‌کنند،پرخاشگري را به عنوان يک رفتار آموخته و حتي در صفات شخصيتي خود آن را به نمايش خواهند گذاشت.

اين کارشناس،مساله انتقام از والدين را يکي ديگر از مشکلات ناشي از نبود محيطي صميمي و گرم در خانواده دانست و افزود:نبود محيط گرم و صميمي مي‌تواند در گرايش فرزندان به بزه و رفتارهاي نابهنجار موثر باشد.

شايسته خاطرنشان کرد:در چنين خانواده هايي که روابط عاطفي مناسبي حکمفرما نيست، ديده مي‌شود که فرزندان به دنبال جايگزيني آن در محيط بيرون از خانه هستند؛به طور مثال در فرزندان پسر اين خانواده ها گرايش به همسالان و دوستان ناباب زمينه را براي بزهکاري و يا اعتياد فراهم مي‌آورد و در فرزندان دختر،گرايش به همسالان حتي از جنس مخالف در شکل نا صحيح آن زمينه را براي سواستفاده و مشکلات رفتاري ديگر فراهم مي‌سازد.

خانواده درماني،راهکار بهبود بحران طلاق عاطفي

سميه ودادي،روانشناس دراين خصوص گفت:تمامي تست هاي شخصيتي و روان شناسي نشان مي‌دهد که فرزندان طلاق عاطفي به اين علت که شاهد مسائلي چون اختلاف شديد والدين،توهين،بي توجهي و درگيري آنها هستند؛بيشتر از فرزندان طلاق قانوني و ثبتي در معرض آسيب هستند.

اين روانشناس با بيان اين مطلب افزود:در خانواده هايي که والدين از يکديگر طلاق عاطفي مي‌گيرند؛شاهد تشکيل يک مثلث هستيم که طي آن هرکدام از والدين سعي مي‌کنند با فرزندان عليه ديگري ائتلاف تشکيل دهند؛لذا به نوعي فرزندان را درگير بحث و مشاجره خويش مي‌نمايند و از آنجا که تفکر فرزندان همچون بزرگسالان و والدين ايشان نيست،در بيشتر موارد خود را مقصر دعواي والدين دانسته و سرزنش مي‌کنند.

ودادي خاطر نشان کرد:با توجه به تبعات سنگين و زيان بار پديده طلاق عاطفي برفرزندان،دو راهکار براي حل و بهبود اينگونه روابط موثر واقع خواهند شد.ابتدا استفاده از خانواده درماني که مراجعه کنندگان آن از دو دسته خارج نيستند:گروه اول والديني هستند که به حل مشکلات خود و ادامه رابطه مشتاقند و گروه دوم والديني هستند که فقط به علت ترس از گفته هاي مردم و يا آينده فرزندان خود با بي رغبتي به ادامه زندگي مشترک براي حفظ آن تلاش مي‌کنند.

وي تصريح کرد:در اين نوع از درمان،مشاور سعي بر بازکردن ائتلاف مزبور نموده و کودک را ازمرکز تشنج و درگيري والدين دور نگه مي‌دارد و تلاش مي‌کند تا رابطه عاطفي جديدي ميان زوجين ايجاد نمايد.
و دومين راهکاري که آخرين راهکار درخصوص چنين والديني محسوب مي‌شود؛جدايي رسمي و پايان مشاجرات مداوم و مخرب است.

پيشگيري بهتر از درمان

هرچند که درخصوص طلاق عاطفي و طلاق رسمي و اثر مخرب آن تاکنون راهکارهاي ارائه شده،اما مسائله اي که بيش از هرچيز پرداخت به آن حائز اهميت است،بحث پيشگيري است.

بدين مفهوم که زوج هايي که تصميم به ازدواج دارند؛به خصوص جوانان که در آستانه ازدواج هستند،سعي کنند آگاهانه و با تحقيق در بررسي در اين راه قدم بردارند و در گفتار خويش در ضمن شناخت صداقت داشته باشند.به اطرافيان نيز توصيه مي‌شود؛از هرگونه دروغ مصلحتي براي ايجاد زمينه هاي وصلت جلوگيري نمايند.

آنچه مسلم است اينکه اقدام به ازدواج پس از کسب شناخت کمي از خصوصيات اخلاقي، روحي و خانوادگي زوجين،از ظهور پديده هاي چون طلاق عاطفي و رسمي پيشگيري خواهند کرد.

 منبع : حق گستر

 


موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:37 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

حقوق خانواده

با طلاق عاطفی آشنا شوید

رابطه زناشویی مانند هر رابطه ای ممکن است به گسستگی گرایش پیدا کند اما این گسستگی امری دفعی نیست. همانطور که پیوند دو انسان از مراحلی تشکیل شده است، جدایی نیز از مراحلی تشکیل شده است.
جدایی عاطفی در 4 مرحله اتفاق می افتد.
 1-مخالفت
2-رنجش
 3-عدم پذیرش
4-سرکوبی
مخالفت 
به گزارش سلامت نیوز به نقل ازبرنا، در هر نوع رابطه ای که میان دو انسان شکل می گیرد همیشه درجه ای از مخالفت وجود دارد و تضادهای فکری و رفتاری جزیی طبیعی از روابط میان فردی ما را تشکیل می دهند. اما مخالفت می تواند درجات مختلفی داشته باشد.
مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشکار. اگر کمی به زندگی روزانه خود دقت کنید متوجه می شوید که در زمینه ابراز مخالفت های بجا و به موقع تا چه حد فعال هستید. آیا حفظ ظاهر و در درون خود خوری می کنید ؟
آیا مستقیما ناراحتی خود را به شخص مقابل انتقال می دهید؟ بیشتر مردم مخالفت های خود را به بهانه بد جلوه کردن در نظر دیگران ابراز نمی کنند و تظاهر می کنند که چنین احساسی ندارند. 
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله مخالفت به کرات اتفاق می افتد. زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آن ها بیشتر است. اگر مخالفت های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آن ها بگذرید، این مخالفت های کوچک جمع شده و کم کم به علامت هشدار دهنده بعدی یعنی رنجش تبدیل می شود.
رنجش
عصبانیت و رنجش، نوع شدیدتر مخالفت هایی است که روی هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفری موقتی ابراز می شود. در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می کنید و فرد مقابل هم عکس العمل نشان می دهد و شما را مورد حمله قرار می دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی ربطی دعوای بزرگی راه می افتد علت آنرا باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. عصبانیت با فشار روحی زیادی همراه است و انرژی زیادی از شما می گیرد.
عدم پذیرش
این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترک شان می باشد.
در طرد و عدم پذیرش، آنقدر فشار روحی و تنش زیاد می شود که فرد برای خود فضایی تازه و آرام طلب می کند و این گونه از زندگی زناشویی خود عقب نشینی کرده، میدان مبارزه را ترک می کند در حالی که پیوندهای عاطفی اش آخرین نفس ها را می کشد. اما طرد و عدم پذیرش هم می تواند لاینحل باقی بماند و با تکرار و انباشت در طول یک دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی تان سوق دهد. 
سرکوب 
شما نمی خواهید در نظر دیگران آدم شکست خورده ای به نظر برسید. پس باید کاری بکنید و همه این زندگی خوب را نجات دهید. به یک باره همه چیز مرتب می شود و کدورت ها از وجودتان رخت می بندند. این جاست که شما در دام سرکوبی افتادید و همه احساسات منفی و عصبانیت و رنجش و طردهای مداوم خود را سرکوب کردید تا آبروی تان حفظ شود و خانوادتان پابرجا بماند.
شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی کنید. اما در مقابل بهای بزرگی می پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. شما از نظر عاطفی فلج شده اید و تا پایان عمر، یکنواخت و بی احساس به نمایش کسالت آور زندگی خود ادامه می دهید.
مهم ترین قدم، پذیرش واقعیت وجود اشکال در زندگی تان است. زیرا بزرگی می گوید: «زمانی که آگاهی به وجود می آید، تغییر آغاز می شود.

 منبع : حق گستر

 


موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:35 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

 

حقوق خانواده 

 مسایل جنسی، علت طلاق عاطفی

تهران یک کلان‌شهر پر سر و صدا و پرجمعیت است که روز به روز بر ساکنان آن به دلیل مهاجرت افزوده می‌شود و آسیب‌های اجتماعی نیز به همان نسبت هر روز در چهره‌ای جدید، نمایان می‌شوند....
 آمارها نشان می‌دهد در شهر تهران از هر 4 ازدواج یک مورد به طلاق منجر می‌شود. علاوه بر آن در جدیدترین آماری که از سوی رییس سازمان ثبت احوال اعلام شده است ازدواج در سال گذشته یک درصد رشد پیدا کرده و این در حالی که است که پدیده طلاق طی این مدت 16 درصد رشد داشته است. مدیر سازمان جوانان استان تهران نیز نسبت به رشد بی‌سابقه طلاق در شش ماهه نخست سال گذشته (21 درصد) هشدار داده بود.
حتما اولین نکته‌ای که در مورد علت طلاق در ذهن‌تان جرقه می‌زند، مشکل‌های اقتصادی و معیشتی است اما جالب است بدانید كه شیوع طلاق در مناطق شمالی بیشتر از مناطق جنوبی است و میزان طلاق در بین افراد تحصیل کرده بسیار بالا است. شکی نیست که عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در بالا رفتن آمار طلاق تاثیر دارد، اما نکته حایز اهمیت آن است که طلاق چیزی جز سست شدن بنیان خانواده و کم‌رنگ شدن ارزش‌های اخلاقی در جامعه نیست. بیان این آمارها آنقدر نگران کننده است که زنگ خطری باشد برای آنکه در گوش همه ما از جمله مسوولان به صدا دربیاید.
در ازدواج‌های امروزی، اصل، حاشیه‌های زندگی و تجملات است و غفلت از اصل زندگی زیاد دیده می‌شود و چون تجملات سیری‌ناپذیر است و افرادی که به دنبال آن هستند، هیچ‌گاه ارضا نمی‌شوند، این رفتار باعث تنش شده و با تداوم این تنش‌ها، بنیان خانواده سست می‌شود
تجملات؛ مبنای ازدواج
فارغ از صحت و سقم آمارهایی که در مورد افزایش طلاق مطرح می‌شود عوامل مختلفی در طلاق نقش دارند اما دو موضوع عمده که کمتر به آن پرداخته شده است، یکی سلامت روانی‌جنسی است و دوم اینکه هدف از تشکیل زندگی مشترک درست تعریف نشده است. دکتر صابری زفرقندی، رییس اداره سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با بیان این مطلب می‌گوید: «در ازدواج‌های امروزی، اصل، حاشیه‌های زندگی و تجملات است و غفلت از اصل زندگی زیاد دیده می‌شود و چون تجملات سیری‌ناپذیر است و افرادی که به دنبال آن هستند، هیچ‌گاه ارضا نمی‌شوند، این رفتار باعث تنش شده و با تداوم این تنش‌ها، بنیان خانواده سست می‌شود و همان‌طور که هدف درستی برای ازدواج مطرح نبوده است، طلاق هم با اهداف غیرمنطقی‌ انجام می‌شود.
طلاق عاطفی
دکتر مرندی، رئیس شورای مشاوران سلامت شهری نیز در این‌باره می‌گوید:« ازدواج‌های امروزی که من نام آنها را ازدواج‌های خیابانی می‌نامم، اصول و پایه‌ای ندارد و جوان‌ها در برخوردهای ظاهری و محدود با هم آشنا می‌شوند و خودشان را همان‌طور که دوست دارند نشان می‌دهند.» زمانی که زندگی مشترک شکل گرفت شخصیت واقعی و همچنین واقعیات زندگی بروز می‌کند و اختلاف‌ها شروع می‌شود. وی تاکید می‌کند: «جوانان برداشت درستی از ازدواج‌ ندارند و مهارت‌های زندگی مشترک را یاد نگرفته‌اند.  باید به افرادی که در شرف ازدواج هستند از طریق رسانه‌ها یا برگزاری کلاس‌های آموزشی آیین همسرداری آموزش داده شود.
مسایل جنسی؛ عاملی برای طلاق
در کشور ما به بسیاری از مسایل به دلیل ترس یا بعضا حجب و حیا کمتر پرداخته می‌شود که مسایل جنسی یکی از این موارد است. دکتر زفرقندی یکی از مسایل مهم در زندگی مشترک را آگاهی از مسایل زناشویی عنوان می‌کند و می‌گوید: «به‌دلیل عدم آگاهی از مسایل زناشویی، علاوه‌برطلاق‌های قانونی، طلاق‌های عاطفی که شاید مخرب‌تر هم باشد در خانواده شکل می‌گیرد.» وی طلاق عاطفی را طلاقی عنوان می‌کند که زن و مرد در کنار هم زندگی می‌کنند ولی از نظر عاطفی از هم فاصله می‌گیرند. دکتر زفرقندی توضیح می‌دهد: «با وقوع طلاق عاطفی، انواع بیماری‌های روان تنی و تنش‌های خانوادگی در خانواده به وجود می‌آید که اثرات سویی به بار می‌آورد.» دکتر زفرقندی در این‌باره می‌گوید: با توجه به نقش مسایل روانی و جنسی در سلامت خانواده، کم‌توجهی به این موضوع یکی از کمبودهای عمده در بحث سلامت است. .» دکتر مرندی نیز با بیان اینکه عامل بسیاری از طلاق‌ها مسایل جنسی است، می‌گوید: «مسایل جنسی یکی از مهم‌ترین عوامل در روابط زن و شوهر است و باید آموزش‌های لازم به جوانان داده شود. شاید بهتر باشد در دبیرستان‌ها در جلسات اولیا و مربیان بهداشت بلوغ و تا حدودی مسایل جنسی به والدین آموزش داده شود و آنها فرزندان خود را آگاه کنند.» موضوع حایز اهمیت این است که چگونه می‌توان این مسایل جنسی را آموزش داد. در پاسخ رییس اداره سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت می‌گوید: «آموزش‌های قبل از ازدواج در این موضوع بسیار نقش دارد و چون والدین در تربیت روانی‌جنسی کمتر نقش دارند، جوانان اطلاعات خود را از رسانه‌های غیررسمی و دوستان خود کسب می‌کنند.» دکتر زفرقندی ادامه می‌دهد: «خانواده، یکی از کانون‌های مهم آموزش است. در مورد آموزش‌ مسایل جنسی، آموزش‌های قبل از ازدواج موثر است اما در مورد مسایل اخلاقی با یک یا دو جلسه نمی‌توان مسایل را برای افراد نهادینه کرد چون مسایل اخلاقی فرآیندی است که باید در بطن زندگی مردم وارد شود و خانواده نقش بسیار مهم‌تری برای آموزش مسایل اخلاقی به فرزندان خود دارد.
باید در جامعه توجه به مسایل جنسی‌ روانی را به عنوان یک موضوع مهم نهادینه کنیم چون غفلت از آن صدمات جدی‌ای به تحکیم خانواده می‌زند
آمار طلاق در افراد تحصیل‌کرده
دکتر محمدمهدی گلمکانی، مدیرکل دفتر سلامت شهرداری تهران یک آمار قابل توجه را در مورد طلاق در شهر تهران ذکر می‌کند: «در مناطق شمالی شهر تهران، آمار طلاق بیشتر از مناطق جنوبی است و این نشان می‌دهد که عوامل دیگری غیر از عوامل فردی در طلاق تاثیر دارد .حتی در بین افراد تحصیل‌کرده هم آمار طلاق بالاست.» وی اختلاف‌‌های فرهنگی و اشتغال را بر آمار طلاق بسیار موثر می‌داند و می‌گوید: «از آنجایی که تهران یک کلانشهر است افراد مختلفی از شهرها و روستاهای مختلف در آن اقامت دارند و در همسایگی هم زندگی می‌کنند، اما وقتی خانواده شکل می‌گیرد رفتارها بروز پیدا می‌کند اختلافات فرهنگی نمود پیدا می‌کند.» دکتر گلمکانی نقش اخلاق در تحکیم خانواده را بسیار مهم ذکر می‌کند و می‌گوید: «جامعه‌ای پیشرفته است که آگاه‌تر و اخلاقی‌تر باشد. ایثار، صبر، تحمل، رعایت حقوق افراد و احترام همه مولفه‌های اصول اخلاقی هستند و جامعه‌ای که اخلاقی‌تر باشد با هنجار و آسیب‌های اجتماعی برخورد مناسب‌تری خواهد داشت.» وی با بیان اینکه کارشناسان و مسوولان باید بسیاری از اصول اخلاقی را در جامعه نهادینه کنند، می‌گوید: «زمانی که بسیاری از اصول اخلاقی مانند صداقت در جامعه نهادینه شود، اگر فردی به خواستگاری می‌رود صادقانه برخورد می‌‌کند.
نقش آموزش‌های قبل از ازدواج در کاهش آمار طلاق
مدیرکل دفتر سلامت شهرداری تهران در این‌باره می‌گوید: «یکی از مشکلات اصلی ما عدم نظارت بر ارایه مشاوره است.  بنابراین سازمان نظام روان‌شناسی باید روی عملکرد مشاورین نظارت داشته باشد و آنها را بر اساس تاهل ، تجربه، تحصیلات  و مهارت ها  برای سنین مختلف درجه‌بندی کند.» دکتر گلمکانی می‌گوید:«حتی افرادی که از سطح تحصیلات و فرهنگ بالایی برخوردارند نباید خود را از مشاوره بی‌نیاز بدانند.» وی در پایان اقدام‌های شهرداری برای کاهش آمار طلاق را اعلام کرد: این آموزش‌ها مربوط به مقاطع مختلف پیش از ازدواج، در انتخاب همسر، زوج‌های جوان و بعد از طلاق است که این کلاس‌های آموزشی مهارت‌های زندگی سالم را ترویج می‌کنند تا بتواند به عنوان راهکاری برای بسیاری از ناهنجاری‌های خانوادگی عمل کند.

 

 منبع :حق گستر

 


موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:34 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

 

حقوق خانواده 

 فراگیری طلاق عاطفی در تحصیل کرده های ایرانی

هر سال حدود 130 هزار طلاق ثبت می شود. اکنون برخی مسئولان می گویند زوجهای تحصیل کرده ایرانی به جای ثبت طلاق و مشکلات بعد از آن، از همدیگر جدا زندگی می کنند.

امیدسلیمی بنی: نوع جدیدی از جدایی در طبقات تحصیل کرده ایران فراگیر شده است. این را رئیس مرکز سلامت خانواده وزارت بهداشت می گوید. به گفته نسرین تهرانی، زوج‌های تحصیلکرده ترجیح می دهند بهجای طلاق زندگی جداگانه را انتخاب می‌کنند. 

این در حالی است که در روزهای گذشته، آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد سالانه نزدیک به 130 هزار طلاق در ایران، ثبت می شود.

اکنون، یکی از مقامات رسمی وزارت بهداشت می گوید میزان جداییهای به وجود آمده در کشور، بیش از این میزان است، زیرا افراد بین افراد تحصیلکرده، جدایی بیشتر از طلاق دیده می‌شود. 

در این نوع زندگی هرکس زندگی خود را دارد و فقط ظاهر را حفظ می‌کند.

رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت نگرانی مقامات رسمی را از برهم خوردن نظم سنتی نهاد خانواده اینطور بیان می کند: "اگر هرکدام از حیطه‌های مشکلات و آسیب‌های اجتماعی را بررسی کنیم به موضوع خانواده می‌رسیم. متأسفانه در حال حاضر در افراد تحصیلکرده جدایی بیشتر از طلاق دیده می‌شود و این افراد زندگی خود را به این گونه اداره می‌کنند که فقط ظاهر را حفظ می‌کنند ولی هرکس برای خود زندگی می‌کند." 

طلاق عاطفی بهتر است یا طلاق رسمی؟

در مضرات طلاق، بسیار گفته و نوشته اند. از آسیب دیدن فرزندان طلاق در زندگی آینده گرفته تا افزوده شدن به آمار زنان بی سرپرست و خودسرپرست که تبعات اجتماعی خاص خود را دارد. با این حال، کارشناسان معتقدند در صورتی که زوجین از لحاظ ادامه زندگی مشترک به نتیجه ای نرسیدند، بهتر است به صورت رسمی از یکدیگر جدا شوند.

تهرانی دراین باره توضیح می دهد: "هزینه‌های جدایی و آسیب‌هایی که این خانواده به خود و فرزندانشان می‌زنند بسیار بیشتر از طلاق است و این افراد به خاطر اینکه مردم از دور زندگی آنها را خیلی خوب و موفق می‌بینند نمی‌خواهند پاسخگوی نگاه‌های مردم باشند. لذا زندگی را به هر نحوی که ممکن است نگه می‌دارند." 

به عبارت دیگر، کارشناسان حوزه خانواده نیز به این ضرب المثل قدیمی معتقند که "مرگ یک بار، شیون هم یک بار." و طلاق عاطفی با وجود جدا زندگی کردن زن و مرد، دردسرهای بیشتری از طلاق سنتی دارد. ولی چرا جهان برای یک زن و مرد که پیوند خانوادگی بسته اند، این قدر تنگ می شود که تحمل زیستن با یکدیگر در زیر یک سقف را از دست می دهند؟ آن هم زن و مردی که آموزشهای رسمی فراوانی درباره زندگی و رشته تحصیلی خود دیده اند؟ 

تهرانی در این باره معتقد است:" در این زندگی هر دو فرد افراد خوبی محسوب می‌شوند اما علم کنار هم زندگی کردن را ندارند و در واقع مانند شطرنجی است که نتوانند مهره‌های آن را به درستی حرکت دهند. لذا بازی به هم می‌خورد."

رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت با بیان اینکه طلاق نیز در جامعه آسیب‌های زیادی را به بار خواهد آورد، درباره هزینه های پنهان طلاقهای عاطفی و سنتی می گوید: "به عنوان مثال این سؤال وجود دارد که زن‌ها بعد از اینکه از شوهرشان طلاق گرفتند چه نهادی در سطح جامعه برای حمایت از آنها وجود دارد یا چه جایی است که اشتغال آنها را تأمین کند و همین طور مردها پس از اینکه از همسرشان جدا شدند چه می‌کنند اینها هزینه‌های پنهانی است که در جامعه وجود دارد و دیده نمی‌شود." 

گویا باید مسئولان مربوط به آمار و ارقام، عدد دیگری را نیز به 130 هزار طلاق سالانه ثبت شده در جامعه اضافه کنند، عدد و رقمی که اندازه و حجم آن هرگز مشخص نمی شود و به همین نسبت، هزینه های نهانی آن هم زمانی آشکار می شود که جامعه در معرض از دست دادن مهمترین نهاد خود قرار می گیرد: خانواده سالمی که این روزها کیمیاست!

 

 منبع : حق گستر

 


موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:33 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

 

حقوق خانواده 

 طلاق عاطفي ، رويدادي خاموش كه هيچگاه ثبت نمي شود

مدتهاست كه فرصتي براي حرف زدن با يكديگر را در برنامه روزانه شان نمي گنجانند و هيچ حرف مشتركي جز امور بچه ها و مسائل اقتصادي و ساير مسايل روزمره ندارند.
سالهاست كه درباره احساساتشان نه با هم صحبت كرده و نسبت به ميزان علاقه و محبت به هم ديگر بيگانه هستند و هيچ كدام نمي داند ديگري چه دوست دارد و از چه چيزي خوشحال مي شود!
زندگي مشترك تنها ظاهر آن در زندگي نمود دارد و در اصل زوجها بدور از هم بوده و در واقع به اجبار بر سر مسائل مختلف زندگي با هم صحبت مي كنند.
زندگي به روزهاي عادي تبديل شده است، زندگي كه در ذهن هر كدام از زوجها رويايي بود از عشق و محبت و با هم بودن و عشق ورزيدن به يكديگر و زيباترين لحظات را با يكديگر رقم زدن و معنا گرفتن با بودن در كنار هم.
اما رفته رفته و ندانسته از يكديگر فاصله گرفته اند و روز به روز اين فاصله بيشتر و بيشتر مي شو تا جايي كه حتي ازدواجشان را نيز از ياد مي برند.
اما اگر كمي تامل كنند بدون شك خواهند فهميد منشا و سرآغاز اين همه بي عاطفگي از چند مشاجره بر سر مسائل ريز و كوچك آغاز شد و الان با بي تفاوتي نسبت به همديگر به مقوله اي بالاتر از مشاجره كه طلاق عاطفي ناميده مي شود تبديل شده است.
يكي از مهمترين انواع طلاق، طلاق عاطفي است، رويدادي كه در هيچ جا ثبت نمي شود و نمود عيني ندارد اما خطرناكترين نوع طلاق است كه ممكن است تا جدايي هميشگي و طلاق ثبتي رشد كند.
متاسفانه اين نوع طلاق بيشتر در خانواده هايي كه به علت مسائل سنتي و عقايد خاص و برخي باورهاي نادرست و نگرشهاي منفي را دارند شكل مي گيرد.
در اين شرايط نگران كننده و آسيب زا علاوه بر وارد شدن ضربه هاي روحي و رواني به زوجها زنان به دليل عواطف و احساساتشان بيشتر در معرض آسيب روحي قرار دارند.
در اين موقعيت زوجها بنا به دلايل مختلف تن به ادامه زندگي مي دهند.
 
طلاق عاطفي سرچشمه ساير طلاق ها
كارشناس واحد طلاق معاونت امور اجتماعي بهزيستي ايلام در اين خصوص مي گويد: امروزه با توجه به تنوع زندگي در سطح دنيا و به تناسب موقعيتهاي جغرافيايي و فرهنگهاي خاص هر كشور طلاقهاي متفاوتي پيش روي جامعه شناسان، آسيب شناسان و عالمان رشته هاي اجتماعي قرار دارد.
زهره شوهاني افزود: اين مسئله به تناسب تفاوت نوع، درجه و ميزان جدايي زن و مرد بوده كه اين طلاقها را مي توان به شش بخش طلاق عاطفي، طلاق قانوني، طلاق اقتصادي، طلاق هماهنگي ميان والدين، طلاق اجتماعي و طلاق رواني تقسيم كرد.
وي با بيان اينكه طلاق عاطفي سرچشمه انواع ديگر طلاق است گفت: از ميان شش طلاقي كه اتفاق مي افتد طلاقهاي رديف سه تا شش بيشتر گريبان زن را مي گيرد و آسيب پذيري زنان در اين سه مورد بيشتر از مرد است.
وي افزود: در جامعه ايران اگر با آمارهاي طلاق مواجه ميشويم در كنار آن آماري بزرگتر اما كشف نشده به طلاق عاطفي اختصاص دارد.
وي با بيان اينكه حدود دو برابر آمار طلاقهاي قانوني به طلاقهاي عاطفي اختصاص دارد گفت: در اين نوع طلاق زندگي ها خاموش و خانوده ها توخالي هستند كه زن و مرد در كنار هم به سردي زندگي كرده و هيچگاه تقاضاي طلاق قانوني نمي كنند.
اين كارشناس با بيان اينكه علت تداوم زندگي هاي سرد و خاموش به باورها و ارزشهاي فرهنگي جامعه باز مي گردد گفت: در يك خانوده توخالي اعضاي آن به زندگي با يكديگر ادامه مي دهند ولي از روابط و كنش متقابل با يكديگر و از حمايت يكديگر محروم هستند.
وي در پاسخ به اينكه چگونه يك خانواده دچار از هم گسيختگي نقش ها شده و با تنش روبه رو مي شود ، گفت: كنشهاي خانودگي توخالي داراي كارايي نيست.
وي ادامه داد: خانوده تو خالي مبتلا به طلاق عاطفي يا زندگي خاموش بين زوجين است و چه بسا تنش هايي كه در خانوده هاي امروزي در جامعه ايران وجود دارد ناشي از ناهمگوني در نگرش و ارزش بين دو نسل باشد.
به عقيده شوهاني، اين ناهمگوني ها، اضطراب فرهنگي را دامن مي زند و در يك فضاي اضطراب آلود كه وجود رفتارهاي عاشقانه منطقي به نظر نمي رسد يك نسل كه نسل كهنه باشد اصرار بر حفظ اعتبار ارزشهاي فرهنگي گذشته را دارد و با هرگونه بازانديشي مخالف است و نسل ديگر كه علاقه مند به فرهنگ نو است تمايل دارد در باورها، ارزشها و نگرش هاي فرهنگ سنتي بازانديشي صورت پذيرد.
وي يادآور شد: از مجموع 100 پرونده اي كه براي طلاق به اين مركز ارجاع شده 80درصد دچار طلاق عاطفي بوده و با مشكل عاطفي مواجه بوده اند.
 
نداشتن مهارت زندگي عامل دامن زننده به طلاق عاطفي
مسئول مركز اورژانس اجتماعي بهزيستي ايلام در اين خصوص گفت: متاسفانه برخي از زنان و مردان قدرت سازگاري بين يكديگر را نداشته و به دليل داشتن دو نوع سليقه متفاوت سعي دارند نظرات خود را بر يكديگر تحميل كنند.
شهرزاد آرمده افزود: متاسفانه در اين خانوده ها ارتباط رفتاري زناشويي ضعيف بوده و در بيان گفتمان ها با مشكل مواجه هستند.
وي گفت: بيشتر زوجهايي كه با طلاق عاطفي مواجه هستند بدليل نداشتن مهارتهاي زندگي مسايل كوچك زندگيشان را با لجبازي و مشاجره هاي بي مورد به مسايل بزرگتر تبديل مي كنند.
وي اضافه كرد: در جوامع سنتي پذيرش طلاق قانوني براي زنان بسيار سنگين و سخت است و آنها مجبور به تحمل مشكلات شده كه نتيجه آن طلاق عاطفي است.
وي ادامه داد: در اين گونه خانوده ها كه دچار طلاق عاطفي مي شوند درگيري و مشاجره جانشين روابط دوستانه شده و علاوه بر اينكه زن و شوهر يكديگر را تحمل مي كنند بچه ها نيز آسايش خاطر ندارند.
آرمده گفت: در اين خانوده ها والدين از نظر جنسي، اقتصادي و اجتماعي با بحران جدي مواجه مي شوند.
وي اظهار كرد: در اين موارد خانوده ها بايد از مشاوره كمك گرفته چراكه بر اساس آمارهاي موجود بسياري از مشكلات اين زوجها ناچيز است كه به دليل نداشتن مهارتهاي زندگي تبديل به بحرانهاي روحي نظير طلاق عاطفي مي شوند.
 طلاق عاطفي گريبان گير همه خانوده ها
كارشناس مسئول دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي ايلام نيز در اين خصوص معتقد است: همه خانوده ها با هر سطح اقتصادي و فرهنگي در معرض طلاق عاطفي قرار دارند.
محمد محمودي افزود: طلاق عاطفي پديده اجتماعي چند وجهي بوده و مقدمه اي براي طلاق ثبتي و قانوني محسوب مي شود.
وي اظهار كرد: اين نوع طلاق در زندگي هاي مشترك همچون ساير پديده هاي اجتماعي به يكباره اتفاق نيافتاده و در مقطع كوتاه بوجود نمي آيد بلكه ابتدا با بروز مشكلات كوچك به تدريج ظاهر شده و با مرور زمان خود را نمايان مي كند.
وي گفت: در اين راستا فاصله بين زن و مرد بيشتر مي شود و سطح گفتگوي زوجها نيز كمتر شده كه در نهايت به طلاق عاطفي مبدل مي شود.
اين كارشناس ادامه داد: به دنبال ايجاد طلاق عاطفي مهارت و مديريت كنترل در زندگي ضعيف شده تا جاييكه زوجهان تحمل همديگر را نداشته و ممكن است از هم جدا شوند.
وي طلاق عاطفي را منشا طلاق قانوني دانست و گفت: در همه موارد طلاق، ابتدا طلاق عاطفي شكل گرفته و سپس طلاق ثبتي اتفاق مي افتد.
محمودي گفت: مهارت گفتگو از مهارتهاي اساسي در زندگي محسوب شده كه مردم بايد با اين مهارت بيش از پيش آشنا شوند.
وي اضافه كرد: متاسفانه طلاق عاطفي بيشتر در جوامع سنتي نمود دارد چرا كه مردم اين جوامع با بسياري از مهارتهاي زندگي بيگانه هستند.
 
بچه ها قربانيان طلاق عاطفي
يك كارشناس ارشد جامعه شناسي در اين خصوص مي گويد: در طلاق قانوني پيوند زناشويي به صورت رسمي قطع مي شود ولي در طلاق عاطفي اين روابط به صورت پنهان اتفاق مي افتد.حيران پورنجف افزود: در اين نوع طلاق تعادل زندگي و ساختار خانواده به هم خورده و زوجها همچون غريبه و بدور از هم اما با هم زندگي مي كنند.
وي ادامه داد: اين نوع طلاق رشته پيوند زناشويي را از بين برده و اثرات منفي آن بر روي بچه ها و اطرافيان خواهد بود.
وي با بيان اينكه در اين نوع طلاق زوجها از بعد رواني دچار مشكل مي شوند گفت: اين زوجها به دليل اينكه از لحاظ عاطفي از هم جدا مي شوند و تنها به عنوان همنشين در خانه با هم هستند و همديگر را دوست ندارند در معرض مشكلات روحي و رواني قرار مي گيرند.
وي اظهار كرد: در اين گونه زندگي ها به دليل از بين رفتن عاطفه، خشونت در خانواده ها شكل گرفته و كودكان نيز خشن و پرخاشگر بار مي آيند.
وي گفت: فرزندان اين خانوده ها از نظر رواني دچار مشكل شده و اين رفتار خشونت آميزي را كه از والدين فرا گرفته اند در آينده در روابط زناشويي خود اعمال مي كنند.
اين استاد دانشگاه گفت: در جوامع امروزي كه فرآيند ازدواج به طور سريع رخ داده متاسفانه به دليل فرهنگ خاص خانوده ها اجازه نمي دهند دختر و پسر در ارتباط با يكديگر و فاصله زماني كوتاه همديگر را بيشتر بشناسند.
وي اضافه كرد: در اين نوع ارتباط ها زوجها پس از ورود به زندگي درگير مشكلات مالي وغيره شده و آنچه را كه هدفشان بوده بدست نمي آورند.
وي با ذكر اينكه طلاق عاطفي زنگ خطري براي بنيان خانواده تلقي مي شود گفت: زنان در اين زمينه بيشتر ضربه خورده و به دليل ترس از مسايل مالي، برچسب طلاق، نداشتن سرپناه و دوري از فرزندان تن به طلاق قانوني نمي دهند.
وي گفت: در جوامع مردسالار درخواست عشق و عاطفه از سوي زنان ضد ارزش بوده و اين مسئله موجب ايجاد خلا بين زوج شده در حاليكه محبت فاصله بين زن و مرد را كمتر مي كند.
وي طلاق عاطفي را بسيار خطرناكتر از طلاق رسمي دانست و گفت: زوجها براي دور شدن از اين نوع طلاق بايد به مراكز مشاوره مراجعه كرده و با كمك از كارشناس مهارت زندگي در اين زمينه را فرا بگيرند.

 

 

منبع : حق گستر

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: خانواده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, | 9:26 | نویسنده : سيد جلال دبيري |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.